دولت حلقه ها
وقتی به جامعه نگاه میکنیم، با کمی تعمق و تدقیق متوجه وجود حلقه های مختلفی در جامعه خواهیم شد که سرنوشت جامعه را رقم خواهند زد.
حلقه علم، حلقه اقتصاد، حلقه فرهنگ، حلقه خردوزی، حلقه تحکیم اجتماعی، حلقه اعتماد عمومی و ...حلقه هایی که هر کسی بر اساس تخصص خودش میتونه متوجه اینها بشود. به طور مثال حلقه اقتصاد رو اگر از زاویه اقتصاد آموزش مورد توجه قرار بدهیم، در یک مثال ساده به این مهم برمیخوریم که اگر سطح آموزش در جامعه بالا باشد، میزان بهره وری و تولید ثروت و به طور کل شاخص های اقتصادی در آن جامعه «می تواند» افزایش پیدا کند. بر عکس این قضیه هم «میتواند» وجود داشته باشد؛ یعنی اگر سطح رفاه اقتصادی در یک جامعه بالا باشد، این «احتمال» وجود خواهد داشت که با سرمایه گذاری بر روی آموزش و سیستم آموزشی سطح سواد جامعه بالا برود. پس آموزش و اقتصاد یک حلقه را با هم ایجاد خواهند کرد.
کل جامعه همینگونه است. اقتصاد و فرهنگ، اقتصاد و آموزش، فرهنگ و آموزش، اقتصاد و سیاست، فرهنگ و سیاست، امنیت و اقتصاد، امنیت و سیاست و ..... حلقه های دیگری که وجود دارند. در واقع جامعه چیزی جز این حلقه ها نیست، و از نظر بنده کارویژه دولت نیز چیزی جز هدایت این حلقه ها نیستند.
در این باره بیشتر خواهم نوشت...