دنیا و مصیبتهاش
واقعا دنیا با مصیبت و سختی آغشته شده است. این سختی و مصیبت هم لزوما در بیماری و فقر و ضعف بدنی و مشکلات خانوادگی نیست. گاهی نوع این مشکل فرق می کند. شاید سختترین مصائب، دوشت داشتن افرادی است که تو را مانع آزادی خود می پندارند. سخت ترین مصائب همین است. باور کنید مصیبت عظمای امام حسین (ع) در کربلا تشنه ماندن، شهید شدن، از دست دادن فرزندان و یا اسارت زینب کبری (س) نیست. سخت ترین مصیبت امام حسین (ع) حتی زخم زبان اشقیای جبهه مقابل هم نبود. سختترین مصیبت شاید آنجا بود که میدانست اگر کسی با شمشیر او کشته شود قطعا به جهنم خواهد رفت، ولی مجبور بود که او را بکشد. جنگ است، حلوا که خیرات نمی کنند! اگر نکشی کشته میشوی. و چه سخت است برا حسین بن علی(ع) این راه. او آمده است تا آدمیان را به بهشت رهنمون کند، ولی جبر روزگار او را به جایی برده است که بین کشته شدن و کشتن اما به جهنم فرستادن باید یکی را انتخاب کند. و «دین» حکم میکند که اولی را انتخاب کند. او آمده است تا بشر را به بهشت ببرد ولی حماقت همین بشر او را مجبور میکند تا آدمیان را به جهنم بفرستد. وه که چه سخت و دردناک است این دنیا. او امام است. امام همگان است. امام آسمانها و زمین، امام جن و انس، امام بهشت و جهنم است. او امام دشمن نیز هست. امام یزید است، امام شمر است، امام عبیدالله بن زیاد است، او امام عمر بن سعد است. او امام همه مردم است. و در امام بودن، میان همه به یک اندازه امام است. به همان میزان که امام برادرش عباس است، دقیقا به همان اندازه امام شمر نیز هست. تفاوت در ماموم بودن است. عباس امامش را درست شناخت و برای او یک ماموم کامل بود. اما شمر امامش را نشناخت که هیچ، بلکه روی امامش شمشیر نیز کشید. اما سختی اینجاست، محبت امام همچو نور خورشید است که به همه مردم یکسان می تابد. دیگر این آدمیان هستند که چگونه و به چه اندازه از این نور استفاده می کنند. اما در نور بودنِ نور و به یک اندازه بودن نور، هیچ شکی نیست. نور برای همگان نور است و برای همه نیز به یک اندازه نور است. اما به نور چه ربطی دارد که شب پرستان از نور فرار می کنند؟! اما امام از نور هم منورتر است. او نور بی اراده نیست. او حتی اگر کسی از نور فرار کند باز هم سعی در روشن کردن دل او دارد. راه های مختلف را امتحان میکند تا شاید نور به دل تاریک او نیز بتابد. اما چه کند که آن شب پرست، در مقابل روشنایی مقاومت میکند؟ چه کند که او نمی خواهد روشن شود؟
گاهی این مقاومت در برابر روشنایی به اندازه ای است که نور مجبور است آن شب پرست را از میان بردارد، و این سخت ترین مصیبت برای امام است.
راهیان راه امام نیز به این مصیبت دچارند. آنها سعی در امنیت و آرامش مردمی دارند که گاهی با آنان مخالفت میکنند. حضرت عشق هم از همین نوع است. او را گاهی مینوازند اما وای بر ما که چه مصیبتی بر او نازل میشود. مردمش را دوست میدارد اما قدرنشناسان قدرش را نمیدانند که هیچ، سنگش نیز میزنند. او به مساوات عاشق همگان است اما خب چه کند که گاهی بعضیها قدرش را نمیدانند. روزی که رفت، روزی که امام آمد...روزی که ... قدرش را خواهیم دانست. بزرگان بعد از رفتنشان شناخته خواهند شد.