ذهنیات یک فارغ‌التحصیل...!

فکر کردن را دوست دارم؛ به اشتراک گذاشتن تفکر را بیشتر...!

ذهنیات یک فارغ‌التحصیل...!

فکر کردن را دوست دارم؛ به اشتراک گذاشتن تفکر را بیشتر...!

ذهنیات یک فارغ‌التحصیل...!

بسم الله الرحمن الرحیم
زیاد حرف میزنم؛ البته با خودم، نه با دیگران!
گاهی، در کوچه، خیابان، اتوبوس، مترو و یا هر جای دیگری که بشود حرف زد با خودم حرف میزنم. گاهی بلند بلند با خودم حرف میزنم. گاهی خودم را جای سرمربی رئال مادرید میگذارم و گاهی جای فلان نماینده مجلس! گاهی استاد دانشگاه میشوم و گاهی یک بچه قرتی سوسول که باباش بهش پول تو جیبی کم داده مثلا جیره روزانه شو کرده 500 هزار تومن! خلاصه که خودم رو جای هر کسی میگذارم. گاهی رئیس جمهور میشوم و گاهی رهبر! گاهی هم البته همانند تماشاگری میشوم که تیمش سوراخ شده! خلاصه آنکه تا الان فکر کنم فقط جبرئیل امین نشدم! حتی خدا هم شدم..یعنی در این حد! با خودم حرف میزنم، مسائل رو از زوایای مختلف بررسی میکنم. خب طبیعیه که با همه کوتاهی قد ذهنمان گاهی خاطراتی به ذهنم می آید و گاهی هم مثل بعضیا خاطره میسازم. گاهی مخاطرات را درک میکنم و گاهی هم مطالب خاصی به ذهنم میرسد که همه آنها را اینجا مینویسم. این گاهی ها خیلی به گردنم حق دارند...!
شما هم گاهی خود را به جای دیگران بگذارید. بهتر درک خواهید کرد و بیشتر از زندگی استفاده میبرید. گاهی هم خود را به جای کسی بگذارید که برای بیان ذهنیاتش جایی بهتر از یک وبلاگ پیدا نکرده است...!
امیدوارم گاهی نه؛ خدا همیشه پشت و پناهتان باشد، که هست..!
اکانت من در توئیتر:
AliHasani1370@
من در تلگرام:
https://t.me/malhsn

آخرین مطالب

۲۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روحانی» ثبت شده است

به نظرم خیر بود..

دوشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۷، ۰۲:۵۹ ب.ظ

در مورد حوادث اجتماعی نظر دادن سخت است؛ این مورد وقتی سخت‌تر می‌شود که حادثه اجتماعی، رنگ‌وبوی سیاسی هم به خود بگیرد. در این صورت است که با «قدرت» گره خورده و حساسیت بازیگران اجتماعی-سیاسی را بیشتر به خود جلب می‌کند. حال اگر در مورد مهم‌ترین سطوح قدرت صحبت کنیم کار باز هم سخت‌تر می‌شود. حال شما فکر کنید می‌خواهیم در مورد ریاست‌جمهوری کشوری به نام ایران که در منطقه ناآرام غرب آسیا واقع شده و پرچم‌داری مبارزه با نظم فعلی جهانی را هم در دست دارد صحبت کنیم. کار بسیار سخت‌تر از قبل خواهد شد. اینجا شاید حادثه‌ای که در کوتاه‌مدت از نظر من بد باشد، در یک بازه زمانی قابل توجه، تاثیرات کاملا متفاوتی از خود بر جای بگذارد. بگذارید کمی بیایم روی زمین. می‌خواهم در مورد نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری سال 96 صحبت کنم.

سال 96 آقای روحانی پیروز شد. اما بیاید بررسی کنیم اگر این اتفاق رخ نمی‌داد چه می‌شد؟ پیروزی آقای روحانی در بلندمدت به نفع کشور بود یا شکست ایشان؟ برای ادامه بحث نیازمند بررسی چند موضوع هستیم.

1- برجام اگر به صورت انحصاری هویت دولت روحانی نباشد، حداقل مهم‌ترین و بزرگ‌ترین سازه هویتی آن است. غیر از این است؟

2- از اواسط سال 95 و بالاخص اواخر پاییز همان سال به وضوح مشخص بود که برجام به هیچ‌جا نخواهد رسید و همان نیمچه‌تحریم‌های رفع شده نیز به سرعت پس از انتخابات دوباره برقرار خواهند شد.

3- بانک مرکزی وقت با وجود علم به مورد فوق، پیروزی در انتخابات را برگزید و به جای آنکه با اقدامات پیش‌گیرانه ضریب امنیت اقتصادی کشور در قبال بازگشت تحریم‌ها را افزایش دهد، سعی در سرکوب نرخ ارز داشت که نتیجه آن هدررفت منابع مالی کشور و صد البته، پایین ماندن نرخ ارز تا زمان انتخابات در کانال 3000 و پیروزی آقای روحانی در انتخابات 96 بود.

4- متاسفانه دانش اقتصادی مردم در سطح پایینی است و به همین خاطر تشخیص ندادند که با سرکوب نرخ ارز در پاییز 95، چه بلایی سر اقتصاد کشور نازل خواهد شد. در واقع مردم تصور می‌کردند این نرخ پایین نتیجه رفع تحریم‌ها حاصل از امضای برجام است. در صورتی که واقعیت چیزی جدای از تصورات القا شده به مردم بود.

حال با هم همراه شویم و ببینیم که اگر جناب روحانی در انتخابات سال گذشته پیروز نمی‌شد برای کشور چه اتفاقی رخ می‌داد. قطعا تحریم‌ها برمی‌گشت؛ در این زمینه هیچ تفاوتی میان روسای جمهور نیست. همین که طرف حسابِ دشمن، نظام جمهوری اسلامی باشد، کافی است که با تمام توان بخواهد به آن ضربه بزند. دیگر آنکه با توجه به توجه تمام و کمال دولت به خارج، و بی‌توجهی به ظرفیت‌های داخلی تولید همانطور که اتفاق افتاد رو به محاق می‌رفت. قطعا فرد پیروز-هر کس که بود- نمی‌توانست در چند ماه و یکسال کاملا اوضاع را درست کند. سوم آنکه شاید تحریم‌ها زودتر از آنچه که تجربه شد دوباره برمی‌گشت.

خلاصه آنچه گفته شد این است که در صورت پیروزی فردی به جز جناب روحانی، اوضاع اقتصادی به وخامت همین امروز بود؛ حال شاید کمی، و فقط کمی بهتر! ولی اتفاقی که رخ می‌داد قطعا اینگونه بود که چون مردم تصور می‌کردند عدم افزایش آنچنانی نرخ دلار نتیجه امضای برجام است و حال که فرد پیروز انتخابات نتوانسته برجام را حفظ کند تحریم‌ها برگشته است، پس تنها راهکار کشور برای حل مشکلات معیشتی نگاه به بیرون و برقراری دوباره برجام‌هاست.

خب یک لحظه تصور کنید؛ فرد دیگری که آنچنان هم نگاه به بیرون ندارد انتخاب شده، مردم تصور می‌کنند تنها راهکار کشور عقد برجام‌هاست، و از آن سو امضاکنندگان برجام هم این فرصت را پیدا کرده‌اند تا با فرار از زیر بار مسئولیت سیاست‌های غلط‌شان به رئیس‌جمهور منتخب نقدهای بنیان‌افکن وارد کنند. یک لحظه چشمانتان را ببندید و این شرایط را تصور کنید. واقعا جا برای کار می‌ماند؟ باور کنید کشور در شرایط وصف شده کاملا قفل می‌شد و هیچ اقدامی امکان وقوع نداشت.

اما امروز چه؟ مردم دیده‌اند نگاه به خارج چه بلایی سر کشور می‌آورد؛ بدعهدی یانکی‌ها را دیده‌اند؛ بی‌توجهی به ظرفیت‌های عظیم داخلی را دیده‌اند؛ چشم بستن بر اصول اقتصاد مقاومتی را دیده‌اند؛ و می‌دانند برای «آقایی» باید دست روی زانوهای خود بگذاریم. اتفاقا امروز کشور دچار هیچ بن‌بستی نیست، چون ذهنیت مردم برای هر نوع اقدام انقلابی و ناظر بر ظرفیت‌های داخلی باز شده است.

کلام را کوتاه کنم. باید روزی هزاران مرتبه شکر کنیم که سال گذشته جناب روحانی پیروز انتخابات شدند. پیروزی ایشان می‌تواند مقدمه پیروزی‌های بزرگ در گام دوم انقلاب باشد...

از سری یادداشت‌هایم برای نشریه چشمه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۵۹
علی

نگاه بدبینانه

شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۴۹ ب.ظ

قبل از انتخابات و حین بحثهای سیاسی که با دوستان و مخصوصا دوستان حامی جناح راست داشتم زیاد روی این نکته تاکید میکردم که قطعا آقای روحانی، خائن به نظام و انقلاب نیست. البته همزمان با دفاعیه من، ایشان داشتند به سپاه و نظام فحش میدادند و این از عجایب روزگار است. البته ذکر این نکته حتما لازم است که من به هیچوجه طرفدار آقای روحانی نیستم. اما جایی که حس کردم دوستان در حق ایشان بی انصافی میکنند لازم دانستم که مطالبی را عرض کنم. از نکات جالب آن روزگار، یکی هم این بود که بنده از سوی طرفداران همه آقایان مورد لطف قرار گرفته و چند فحشی را به جان میخریدم. البته از حق نگذریم، فحشهای طرفداران آقای روحانی هم کیفی تر بود و هم کمی تر! و این نیز از عجایب روزگار است که همین افراد ادعای آزادی بیان و این قسم خزعبلات داشتند!! خلاصه که دنیای عجیبی است؛ خیلی عجیب!

نکته جالب اما این است که آقای روحانی؛

  1. به رای ضد انقلاب دل خوش کرده بود
  2. به نظام حمله میکرد
  3. امثال من، به دلایلی بر خود لازم میدانستیم که از سوابق انقلابی آقای روحانی دفاع کنیم
  4. آقای روحانی، یا حداقل اطرافیان آقای روحانی، در طول زمان، بسیار سعی کرده اند با کنشهای سیاسی خودشان مردم را تحقیر کرده و این کنش سیاسی خود را به نام انقلاب بنویسند و انقلاب را بد نام کنند
  5. این اطرافیان، تقریبا هیچ سابقه انقلابی و دلبستگی به آرمانهای امام گذشته و امروز ندارند؛ خدایشان لعنت کناد!

در مورد گزاره شماره 4 باید عرض کنم که؛ این روزها مدتی است که از واریز قبلی سود سهام عدالت میگذرد، و امروز و فردا باقی مانده سود سهام عدالت را نیز واریز میکنند: به مبلغ 26 هزار تومن! کمی بیشتر یا کمتر!

آنها با این حرکت خودشان، عدالت را میزنند، مردم را از عدالت زده میکنند؛ و اگر بدانیم که عدالت از بنیانهای اسلام و انقلاب است...

بیشتر ادامه ندهم؛ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

پی نوشت: از احمدی نژاد هم زده شده ایم؛ اما عکسهایی که دیروز از استقبال مردم کرمانشاه از احمدی نژاد منتشر شد، نشان داد که هنوز هم عدالت (حتی در سطح کاریکاتوری آن) چه جایگاهی میان مردم دارد؛ و این بازیهای سطح پایین روحانی و اطرافیان با مبانی انقلاب، چقدر بچه گانه و بی اثر است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۴۹
علی

رسوایی ابدی

يكشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۲۸ ب.ظ

قبل از انتخابات به دوستان میگفتم یکی از تفاوت های روحانی و احمدی نژاد این هست که اشتباهات احمدی نژاد در میان مدت و بلند مدت کاملا قابل رفع و رجوع هست. اما اشتباهات و در واقع افتضاحات روحانی خیر؛ تا ابد داغ این افتضاحات روی پیشانی ایران و ایرانی باقی خواهد ماند.

احمدی نژاد، با سد گتوند چیزی در حدود 1 میلیون نخل خرما را نابود کرد. خب با اصلاح خاک، تا کمتر از 30 سال دیگر همه این نخلها را میتوان بازگرداند.

احمدی نژاد طرح هدفمندی را بد اجرا کرد، اما در عرض کمتر از 10 سال میتوان این طرح را به مسیر صحیح خود بازگرداند.

احمدی نژاد با گسترش بی رویه دانشگاه، نسلی از مدعیان مدرک به دستِ بی سواد را روی دوش کشور گذاشت. 50 سال دیگر همه این افراد از دنیا میروند!!

احمدی نژاد در بحث مدیریت آب اشتباهات مهلکی داشت، اما اگر همین امروز رویه درست را پیش بگیریم، تا 30 سال دیگر مشکل آب حل خواهد شد.

احمدی نژاد سیستم بانکی را بی برنامه وسعت بخشید و نظام آن را نابود کرد. این مورد هم تا 50 سال دیگر قابل حل است.

اما روحانی چطور؟ امروز خبر باج خواهی 15 میلیون دلاری یک عدد پروفسور تانزانیایی از روحانی، به خاطر سرقت علمی او منتشر شد. این ننگ تا ابد روی پیشانی مردم و تمدن ما حک خواهد شد. تا ایران و ایرانی هست، و تا زمانی که تاریخ ایران مهم باشد، قطعا این ننگ پاک شدنی نخواهد بود. عمر این ننگ به اندازه عمر ایران عزیز است.

روحانی به بدترین شکل ممکن PMD را بست. در موضوع مذکور، از ما رفع اتهام نشد، ما مجرم شناخته شدیم و دولتی از ایران هم حکم مجرمیت ایران را امضا کرد. تا ابد مردم دنیا ما را به عنوان کشوری که مخفیانه به دنبال سلاح اتمی بوده است خواهند شناخت.

همین دیروز بود که عجوزه پیر، مریم رجوی ابریشمچی عضدانلو که نام هزار مرد را روی خود دارد، در اجلاس پاریس گزارش کثافت کاری های سازمان منافقین در سالهای 88 و 96 را ارائه کرد. تا ایران زنده است، این ننگ بر پیشانی مردم ما داغ خواهد بود که قاتل 17000 ایرانی، آن هم در وسط خیابانهای شهر، سلاخی کننده مردم ایران، از نامزدی حمایت کرد و آن نامزد از آنها اعلام برائت نکرد. و متاسفانه مردم ما در سال 96 به آن فرد رای دادند. این ننگ هم تا ایران زنده است، بر پیشانی من و تو حک خواهد شد.

ننگ ایران و ایرانی...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۶ ، ۱۴:۲۸
علی

تحریم، روحانی، اعتدال، برجام

شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۲۲ ق.ظ

جدی؛

فقط یک لحظه فکر کنید رئیسی رئیس جمهور شده بود و تحریم S722 وضع میشد، اونوقت اصلاحاتیون و اعتدالیون (البته هم بزرگانشون رو میگم هم عمله توئیتر و شبکه های اجتماعی) چه حجمی از فحش و تحلیلات تخیلی ردیف میکردند؟

حالا که روحانی رای آورده، سوت زنان از کنار ماجرا دارن میگذرن.

عمق بی حیایی و نانجیبی این قوم رو فقط به همین شکل میشه درک کرد.

به دوستان میگفتم به روحانی رای ندید ولی دعا کنید روحانی رای بیاره، چون اگر رای نیاره چهار سال دیگه مثل یک منجی برمیگرده. الان خودش باید پاسخگوی ننگ نامه برجام باشه.

چقدر مولای عشق گفت به آمریکا دلخوش نکنید، معتدلین اما کم شعورتر از آن بودند که بشنوند و بفهمند. صم بکم عمی فهم لایعقلون

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۶ ، ۰۵:۲۲
علی

دولت دوازدهم

سه شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۱۶ ب.ظ

قبلا استدلال کرده بودم که شرایط ایران در دولت دوازدهم اصلا شرایط خوبی نخواهد بود. از برجام چیزی باقی نمانده است. تحریم های جدید آمریکا نه آخرین میخ بر تابوت برجام که رسما مراسم چهلم برجام را برگزار کرد. سیاست های مالی و پولی دولت یازدهم که البته بخشی از آن ارثیه دولت های نهم و دهم بود نیز به زودی بحرانهای پولی و مالی بسیاری را برای کشور رقم خواهد زد. بخشی از آرای دولت هم ناشی از وعده های دروغین دولتمردان به اقشار مختلف از جمله کارگران عزیز و سپرده گذاران مغبون موسسه های مالی همانند کاسپین است. این عده عملگراترین بخش رای دولت یازدهم هستند. تعریفم از عملگرا هم البته مهیا بودن برای اعتراضات خیابانی است. این عزیزان فریب وعده های دروغی را خوردند که دقیقا از فردای انتخابات بطلان آنها آشکار شد. از این جهت دولت اصلا در شرایط خوبی قرار ندارد. البته دولت روحانی یک دولت کاملا امنیتی است و میداند بحرانهای امنیتی را چگونه اداره کند. اما خوفناکترین بخش قضیه این موارد نیست. روحانی به وضوح خود را مدیون اصلاح طلبان میداند. خبرها هم حاکی از کوتاه آمدن روحانی در برابر اصلاح طلبان است. اصلاح طلبان هنگام شکست و تلخکامی در مشت خاتمی قرار داشتند. اما تجربه سالهای 76 تا 84 نشان می دهد که این افراد هنگامی که سرمست پیروزی باشند از هیچ اصلی تبعیت نکرده و مستانه نفس کش می طلبند. از گوشه و کنار خبر میرسد که روحانی برای پست حساسی چون وزارت اطلاعات میخواهد آقای انصاری را به مجلس معرفی کند. ترکیب مجلس هم البته به این فرد رای خواهد داد. وقتی این پست به همچین فردی میرسد، با توجه به شرایط منطقه ای باید برای امنیت ایران عزیز نگران بود. راحت تر بگویم. روحانی هویت خود را با جمهوری اسلامی گره خورده می داند. اما بسیاری از اصلاح طلبان و امثال همین جناب انصاری خیر! همین مسائل نشان می دهد که از این به بعد باید هر روز منتظر دعواهای سیاسی باشیم. و البته نه دعوا میان دو جبهه یا دو قوه. دعوا میان یک جبهه سیاسی که دولت را در دست دارد با کلیت حکومت. و این اصلا خبر خوشی برای مردم نخواهد بود. این وسط فرقی نمی کند حکومت پیروز شود یا جبهه اصلاحات؛ گوشت قربانی مردمی خواهند بود که هیچ قدرتی هم ندارند.

دولت دوازدهم ریشه خود را در جریان کارگزاران و اعتدال میداند، افرادی که مدعی برتری نسبت به هر دو جریان سیاسی بزرگ کشور هستند؛ ولی واقعیت این است که همین دولت خود را مدیون یکی از این دو جریان میداند. اما از آن سو، دولت حامیانی از راست سنتی نیز دارد: لاریجانی و ناطق نوری. این دو نفر نیز راضی به از دست دادن سهام خود در دولت سهمیه ای دوازدهم نخواهند شد. ما با دولتی یکپارچه روبرو نخواهیم بود. دولت دوازهم همچنان یک شرکت سهامی است که البته سهم اصلاح طلبان تمامیت خواه در آن نسبت به دولت یازدهم پررنگ تر خواهد بود. دولت دوازدهم هاشمی واقعا معتدل را هم دیگر ندارد. روحانی تنهاست در میان اصولگرایانی که او را قبول ندارند و اصلاح طلبانی که او را دوست نمیدارند. همان سال 92 هم در وبلاگی که دیگر نیست نوشته بودم روحانی یک فرد فراجناحی نیست، او فروجناحی است. همه فقط تحملش میکنند.

در یک کلام، دولت نه یکپارچه است، نه هدف دارد، نه برنامه دارد و نه توانایی عمل به تعهداتش را! باید منتظر بحرانهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی متعدد باشیم.

کمربندها را محکم ببندیم...
 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۱۶
علی

آزادی خواهانِ ما

چهارشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۱۲ ب.ظ

فرد الف: من عاشق قرمه سبزی هستم.

قرد ب: اما من قیمه رو ترجیح میدم.

فرد الف: من به نظر شما احترام میگذارم.

======

فرد الف: من استقلالی هستم.

فرد ب: من از قدیم الایام پرسپولیسی ام.

فرد الف: نظر همه محترمه

======

فرد الف: از نظر من «جدایی نادر از سیمین» از «فروشنده» مفهومی تره.

فرد ب: اما من فکر میکنم معانی نهفته ای در «فروشنده» هست که «جدایی نادر از سیمین» به گرد آنان نیز نخواهد رسید.

فرد الف: هر کسی در ابراز عقیده آزاد است.

======

فرد الف: من به روحانی رای می دهم.

فرد ب: من رئیسی را ترجیح میدهم و به او رای خواهم داد.

فرد الف: بی شعور نادانِ مفت خور...

======

======

اندر باب آزادی خواهان ما؛ تا زمانی که منافعشان و ایدئولوژی شان به خطر نیفتند آزادی را می پرستند اما...

مثل فرد الف نباشیم...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۶ ، ۱۸:۱۲
علی

سیاست مداران ما

يكشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۲:۰۲ ب.ظ

اجازه بدهید تجربه تنی چند از سیاست مداران کشور در سالهای اخیر را بررسی کنیم. کنش های سیاسی جالبی داشتند که در اکثر موارد موجب تضعیف پایگاه اجتماعی آنان در نزد مردم و نیز جایگاه سیاسی آنان در نزد بزرگان سیاسی کشور شده است.

از آقای موسوی شروع کنیم. ایشان سال 88 تصمیم گرفتند که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند. ایشان نخست وزیر امام و زمان جنگ بودند. از پایگاه اجتماعی بالایی هم برخوردار بودند. اما نتوانستند جلوی خود را بگیرند. اگر ایشان کمی بیشتر، و فقط 4 سال دیگر صبر میکردند، مطمئن هستم و هستید که با رای قاطعی پیروز می شدند. شاید حتی نزدیک به 30 میلیون. جوانهای امروزی که یادشان نمی آید در سالهای جنگ چه اتفاقاتی رخ داده بود. یادشان که نمی آمد رفتارهای کودکانه چه کسی موجب شد در بازنگری قانون اساسی پست نخست وزیری حذف شود. مردمان آن روزها هم بخش زیادی از حافظه خود را به جنگ اختصاص داده اند. در واقع نقاط ضعف رفتاری ایشان در خاطره اجتماعی ما زیاد پر رنگ نبود.

مورد دوم جناب احمدی نژاد است. هنوز بخش زیادی از پایگاه اجتماعی ایشان از عملکرد به نسبت خوب دوره اول ریاست جمهوری شان نشات می گیرد. فرض بفرمایید سال 88 این آقا رای نمی آورد. مطمئن باشید تا سالها به عنوان قهرمان ملی و اسطوره ایران زمین شناخته می شد. شعار مردم در انتخابات سال 88 را به یاد بیاورید: احمدی نازنین...جومونگ ایران زمین!

مورد سوم رفتار غیرعقلانی علامه مصباح نازنین است. این فیلسوف بزرگ و اندیشمند گرامی، چه بهتر بود که به کرسی تدریس خودشان می پرداختند و وارد گود جریان های سیاسی نمی شدند. البته قطعا منظور بنده این نیست که مذهبیون نباید وارد میدان سیاست شوند. اتفاقا نظر من این است که دیگران بیخود کردند وارد این میدان شدند. این میدان مهم متعلق به مردان خداست. اما هر کسی را بهر کاری ساختند. میدان سیاست میدان ریزه کاری هاست. افراد زیادی هستند که فیلسوف علم سیاست اند، اما سیاست مدار نیستند. در دانشگاه ها ما زیاد چنین افرادی را سراغ داریم. علامه مصباح عزیز هم از این دسته افراد است. کتاب ایشان در حوزه سیاست و اسلام یک کتاب فوق العاده است که هیچ فرد اهل سیاستی را نمیشناسم که نیازمند مطالعه آن نباشد. اما فرق است میان فیلسوف سیاسی و سیاست مدار. احمدی نژاد یک فیلسوف سیاسی نبود ولی ثابت کرده است که رفتار سیاسی را خوب بلد است. آقای خاتمی هم به همین شکل. اما علامه مصباح کاملا عکس این دو نفر است. او یک فیلسوف است و نه سیاست مدار. یادمان نرفته است که نامزد اصلح 7 ساله ایشان حتی از فیلتر شورای نگهبان عبور نکرد. و یادمان نرفته است که ایشان صاحب نظریه «اصلاح طلبان در صحنه نیستند، پس خطری ندارند» بود. ایشان اندکی اگر سیاست مداری پیشه میکرد قطعا در انتخابات 94 از تهران کاندید نمیشد. اگر از قم کاندید میشدند و در واقع جای خود را با آیت الله مومن عوض میکردند، وزن مجلس خبرگان بسیار بیشتر به نفع ما میشد. چون هم آقای مومن قطعا در لیست آقای هاشمی قرار میگرفت و رای میاورد و هم علامه بزرگوار ما با اقتدار از قم به مجلس خبرگان راه می یافتند.

مورد چهارم هم اختصاص پیدا میکند به حاج حسن روحانی. در باره این آدم زیاد نوشته ام. او اگر می فهمید چه چیز در انتظارش است قطعا امسال کاندید نمیشد. یا دعا میکرد رای نیاورد. یا مرزهای اخلاق را در هم نمی شکست و برای جلب و جذب آرای کثیف به همه ارکان نظام نمیپرید. خلاصه آنکه شانس آوردیم که او رای آورد. او اگر پیروز نمیشد به زودی عنوان قهرمان ملی را از آنِ خود میکرد. اما امروز...خداحافظ حاج حسن!

مورد پنجم اما...به نازنین مرد میدان سیاست ایران یعنی سعید جلیلی عزیز بر میگردد. او در سال 92 حتما باید از صحنه کنار میرفت. او باید میدانست که مردم-البته به اشتباه-مشکلات دوران احمدی نژاد را زیر سر او میبینند، پس به او رای نخواهند داد. البته خدا را شکر او نه زیر علم پایداری رفت و نه ترکیب بدترکیب جمنا را پذیرفت و این نشان از پختگی و تکامل او در میدان سیاست دارد. ولی سال 92 اشتباه محض کرد که پا به میدان رقابت ها گذاشت. حدسم این است که او بیشترین شانس را برای دوران پسا روحانی خواهد داشت.

با این سیاست مدارانِ سیاست ندار، خدایمان رحم کناد...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۲:۰۲
علی

تحلیل جامع رای دیروز

شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۲۵ ب.ظ

پیشرفت این کشور نه در نابودی جریان اصلاحات است. پیشرفت ایران عزیز فعلا فقط در گرو ریشه کنی تفکر فاسد اعتدالیون و مکتب کارگزاران است.

روحانی اگر رای نمی آورد سال دیگر قهرمان ملی میشد، ولی خدا خواست، او رای آورد تا در مدتی کوتاه ریشه این تفکر برای همیشه بخشکد.

بازی تازه شروع شده، ابتدای هفته پیش بخشی از پتروشیمی تحریم شد و آخر هفته نیز چند شرکت جدید...

خداحافظ روحانی

خداحافظ کارگزاران

تحلیل جامع را در ادامه مطلب بخوانید

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۱:۲۵
علی

کسب قدرت اجتماعی-2

جمعه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۷:۰۰ ب.ظ

در این مملکت هیچکس را پیدا نخواهید کرد که به تلون عقیدتی اصلاح طلبان و اعتدالیون باشد. آنها در اوائل دهه 60 و حتی تا اواسط دهه 70 و بعضی هایشان تا اواخر دهه 80، از آنور بوم می افتادند و امروز از اینور بوم؛ ماجراهای اکبر پونز که کاملا معروف است؛ افراطهای جناب روحانی حتی تا سالهای 78 زبانزد است؛ متن های نوشته شده توسط آقای خاتمیدر روزنامه کیهان؛ مصطفی تاجزاده که رفتارهای موتوری اش موجب خانه نشینی اعضای نهضت ملی-مذهبی شد؛ تا... اگر بخواهم بنویسم بسیار طولانی خواهد شد.

اما واقعیت این است که این افراد به واسطه قدرت فوق العاده و تبحر بالای رسانه هایی که پشتیبانشان هستند، و البته استفاده از ادبیات مناسب (و البته منافقانه) کاملا میتوانند خود را در دل بخشی از مردم جا کنند. البته آنان می دانند باید چگونه صحبت کنند تا چه افرادی را جذب کنند و این بسیار مهم است. متاسفانه تا چهارشنبه عصر، هیچکس هیچ ایرادی نمی توانست به آقای رئیسی بگیرد. البته ایرادهای سلیقه ای، یا حتی برنامه ای بود، ولی ایرادی نبود که زبان ما بسته باشد. اما چهارشنبه عصر تصاویری از این مرد در کنار یک خواننده پخش شد که توانست موج بزرگ ایجاد شده توسط قالیباف را کاملا خنثی کند. آخر جناب رئیسی محترم؛ شما کجایتان به فردی مثل تتلو میخورد؟ چه کسی گفته استفاده از این روش شما را محبوب قلوب می کند؟ حداقل اگر فردی مثل محمد اصفهانی یا علیرضا افتخاری بود خب به تیپ شما میخورد و برایتان محبوبیت میخرید. اما تتلو؟ واقعا تتلو؟ این آیا عوامفریبی نیست؟ چه کسانی به شما پیشنهاد دادند با تتلو هم قطار شوید؟

بنای بر زیاده گویی ندارم.

اما کسب قدرت اجتماعی هم روش و راهکار دارد. من در این زمینه وارد نیستم. اما به آقایان اصولگرا و به دوستان مذهبی خودم توصیه میکنم چند کارگروه تخصصی در این زمینه تشکیل دهند.

باشد که توانمندی کسب کنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۹:۰۰
علی

لحظات آخر

پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۷:۲۰ ب.ظ

راستش را بخواهید در این لحظات آخر، بالاخره یک نفر پیدا شد که در مورد مزایای انتخاب جناب روحانی کمی حرف منطقی داشت. به دور از فحش و ناسزا و مطالب بی معنی، حرف برای گفتن داشت. صحبت کردیم. در پایان حرفهایش بر من بی تاثیر نبود. ولی فقط میزان اکراهم از رای به رئیسی را بیشتر کرد. هنوز قانع نشدم که به روحانی رای دهم. اما مهمترین بخش از دلایلم در رابطه با چرایی عدم رای به روحانی را بازنشر میکنم:

حاج حسن روحانی هیچ برنامه ای برای دور دوم ارائه نکرده است. او میخواهد همان مسیر 4 سال گذشته را که مبتنی بر برجام بود ادامه دهد. برجام که زائیده است. برجام اول، آنچنان هم امنیتی نبود. اما برجام های دیگر چون حول محورهای موشکی، سپاه، توان نظامی، قدرت منطقه ای و... هستند کاملا با امنیت کشور گره خورده اند. پس مذاکره حول آنها اصلا به صلاح کشور نیست. رهبری-به تصریح و تلویح- نیز فرموده اند که اجازه مذاکره حول مسائل دیگر را نمی دهند. پس از نظر حقیر منطقی نیست فردی را انتخاب کنیم که اولا برنامه ای جز برجام ندارد، ثانیا آن برنامه از نظر عقل و منطق شدنی نیست و اگر هم شدنی باشد نباید اجازه بدهیم که بشود، ثالثا سران نظام هم موافق با آن مسیر نیستند. پس انتخاب روحانی یعنی یک چالش داخلی تمام عیار میان رئیس جمهور و رهبر؛ که از قضا حق کاملا با رهبر است ولی یک عدد رئیس جمهور مغرور کشور را (و نه نظام جمهوری اسلامی را) تا لبه پرتگاه خواهد برد. هم من می دانم و هم شما می دانید که امروز نابودی جمهوری اسلامی به معنای نابودی ایران است؛ چه آنکه گرگها بیرون درب خانه امن ما منتظر نشسته اند؛ داعش و... من برای امنیتم به روحانی رای نمی دهم.

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۹:۲۰
علی