علم معناپرداز
در مورد دینی شدن علم سخنها راندهاند. عدهای علم را مطلق میدانند و دینی و الحادی کردن آن را خلاف عقل بهشمار آوردهاند. اما دیگرانی نیز هستند که معتقدند علم، مبادی متفاوتی را میتواند اختیار کند. عدهای معتقدند که هر نوع علمی را میتوان دینی و الحادی کرد. عدهای نیز معتقدند که علوم مرتبط با معنا و کنش انسانی را میتوان از زوایای مختلف دینی و غیر آن مورد بررسی قرار داد. البته سخنها در این مقوله بسیار است و ما را مجالی نیست تا در این یادداشت کوتاه به آنها بپردازیم. در دو خط قبل، کلیات را معروض داشتم.
در این مطلب میخواهم «ایدهای» را با شما درمیان بگذارم. البته شاید قبلترها، کسانِ دیگری روی این موضوع کار کرده باشند که من از آن بیخبر باشم؛ و إن الله بکل شیءٍ خبیر علیم! پس اگر حرفم تکراری بود خرده مگیرید در این آخر سالی.
علم، هم در بستری رشد میکند و هم بستری را میسازد. علوم طبیعی اما توصیفگرند و پیشبینی کننده رفتارهای اجباری عناصر طبیعی. اما علوم انسانی علاوه بر آنکه توصیفگرند و این توصیفگری در بستری خاص رشد میکند؛ همچنین آنها بسترسازند، چرا که نظریهسازند. و نظریهها رفتارهای آدمی را جهت و سو میبخشد. پس علم را میتوان از زاویه تاثیر آن بر رفتار آدمی به دینی و غیر آن تقسیم کرد.
تا به حال ندیده بودم کسی علم را به خاطر معناپردازی آن به دینی و غیر آن تقسیم کند. شاید بتوان روی آن کار کرد. شاید مدیریت اسلامی نوعی علم بسترساز و معناپرداز باشد.