ما «هواپیمای عمودپرواز» نیستیم
در یکی از شمارههای قبل نشریه یادداشتی داشتم با عنوان «عقل و قلب؛ گفتاری در باب شکاف نخبگان-عامه در تمدن اسلامی»، که در آن چند نکتهای را حول شکافی بزرگ میان بزرگان و اندیشمندان تمدن مسلمانان با عامه امت بیان کردم: بزرگانی که به فکر آسمان بودند و مردمی که روی زمین میزیستند؛ با دردهایی سوای از هم، دغدغههایی متفاوت و الگوهای اندیشهای غیر همسان. در این نوبت قصد دارم تا مطالبی را در امتداد یادداشت قبلی با شما در میان بگذارم.
حضرت آیتالله جوادی آملی –حفظه الله تعالی- در کتابها و مقالات متعددی با نقد توجه صرف تمدن غرب به حرکت افقی انسان بیان میدارند که انسان نه فقط برای زندگی مادی و خور و خواب به دنیا آمده؛ بلکه انسان خلق شده است تا به سوی خداوند بازگردد و به تعالی دست یابد. ایشان میگویند انسان یک موجود مادی نیست که با اتمام عمر دنیوی فانی ابدی باشد. پس توجه صرف به زندگیِ این جهانی و عدم پرداخت به بُعد روحانی انسان مساوی است با عدم ارائه پاسخ از سوی تمدن غرب به بخش مهمتر نیازهای انسان. به بیان سادهتر ایشان معقتدند که انسان دو نوع حرکت دارد: حرکت عمودی و حرکت افقی: حرکت عمودی یا روحانی عبارت است از تعالی معنوی انسان و تقرب به سوی خداوند، و حرکت افقی یا جسمانی برابر است با پیشرفت زندگی مادی و افزایش رفاه مادی. اما تمدن غرب به افزایش رفاه مادی توجه کرده و تعالی معنوی را از نظر دور داشته است.
همانطور که در یادداشت قبلی عنوان شد، یکی از دلایل زوال تمدن اسلامی عدم توجه اندیشمندان مسلمان به زندگی دنیوی مسلمین بود. البته قبل از ادامه بحث باید یادآور شوم که نه تمدن غرب به صورت کامل بعد روحانی را فراموش کرد و نه اندیشمندان مسلمان به صورت کامل توجه به ابعاد زندگی مادی را از یاد بردند. بلکه منظور آن است که در هر دو تمدن به صورت غیر عادلانهای به یکی از ابعاد حرکت انسانی توجه شده است. هم تمدن غرب در بعضی زوایای خود به بعد معنوی انسان توجه کرده، و هم اندیشمندان مسلمان به زندگی مادی پرداختهاند. مثلا در میان اندیشمندان غربی نمیتوان نظرات بزرگانی همچون کانت را از نظر دور داشت که خداوند، دین و نیاز انسان به آن دو را توسط عقل عملی اثبات کردهاند. یا در مثالی دیگر ماکس وبر که از اندیشمندان موثر در ساخت تمدن فعلی غرب است، در کتاب «اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری» تحلیل خوبی را از تاثیر دین و نگاه آخرتگرایانهی متقدمان نظام سرمایهداری ارائه میدهد. در تمدن مسلمین[1] نیز بزرگانی چون فارابی و شیخالرئیس بیتوجه به زندگی مادی نبودهاند. خواجه نصیرالدین طوسی به صورت عمیقی با سیاست درآمیخت و علاوه بر رام کردن وحشیهای مغول، مقدمات سقوط حکومت ظالمانه عباسیان را فراهم نمود. و البته دیگرانی که در زمینه زندگی دنیوی و علوم آزمایشگاهی و تجربی قدمها برداشتهاند. پس وقتی بیان میشود تمدن غرب یک بُعدی است و به تعالی معنوی توجه نمیکند یا وقتی مدعی میشویم که اندیشمندان مسلمان در آسمان سیر میکردند و کاری به زندگی مادی نداشتند، سخن از روی تساهل و تسامح گفتهایم. هر دوی این تمدنها به ابعاد مختلف پرداختهاند. اما تمدن غرب تمرکز خویش و فرآیندهای نظامسازیاش را بر مبنای توجه به دنیا بنا کرده؛ اندیشمندان مسلمان نیز بسیار کمتر از آنچه که باید به زندگی مادی پرداختهاند و کمتر به سراغ ابزارهای حلال مشکلات اجتماعی رفتهاند.
برویم به سراغ تیتر: «ما هواپیمای عمودپرواز نیستیم». یعنی چه؟ حتما میدانید هواپیمای عمودپرواز چیست و چگونه کار میکند. هواپیماهای عادی برای پرواز، ابتدا باید یک مسیر مشخصی را روی زمین و به صورت «افقی» طی کنند، به یک سرعت مشخصی برسند و سپس از زمین کنده شده و پرواز کنند. اما این هواپیماها مشکلات زیادی را ایجاد میکردند؛ به خصوص در شرایط جنگی. از این رو متخصصین مربوطه دست به طراحی نوعی از هواپیما زدند که برای پرواز کردن (حرکت عمودی) نیازی به حرکت افقیِ روی زمین نداشت.
به نظر نگارنده، ما انسانها شبیه هواپیماهای معمولی هستیم. هدف این هواپیماها پرواز است، اما برای پرواز نیازمند حرکت افقیِ روی زمین هستند. آنها مسیر روی زمین را طی نمیکنند که مسیری را روی زمین طی کرده باشند، آنها میخواهند پرواز کنند، ولی برای پرواز باید به سرعت مشخصی برسند. ما انسانها هم در دنیا زندگی نمیکنیم و به معاش نمیپردازیم که فقط چند صباحی پر و خالی شویم. هدف ما والاتر از اینهاست. اما عموم مردم برای رسیدن به آن هدف نیازمند طی یک مسیر مشخص روی زمیناند. عمیقا باور دارم که «من لا معاش له، لا معاد له». «آسمان فرصت پرواز بلندی است، ولی.....قصه آن است چه اندازه کبوتر باشی» و یک کبوتر هم قبل از بزرگ شدن نمیتواند پرواز کند. او باید مدتی را بخورد و بیاماشد تا بالهایش برای پرواز بلند آماده شوند.
مراکز اندیشهورز نظامسازی ما باید بدانند که هدف از ساخت تمدن اسلامی نه حرکت افقی، بلکه حرکت عمودی ماست. اما برای یک حرکت عمودیِ بلند و کبوتر شدن نیازمند آنیم که کمیتمان در حرکت افقی لنگ نزند. مردمی که با فقر و نداری و شرمندگی جلوی خانواده دست به گریبانند هیچوقت نخواهند توانست به هدف تقرب به خداوند دست یابند.
زیادهگویی است اما؛ هواپیما هیچگاه از حرکت افقی دست نمیکشد حتی زمانی که در اوج است!
کمربندها را محکم ببندید...
از سری یادداشتهای من برای نشریه چشمه
[1]. اصرار دارم از عبارت تمدن مسلمین استفاده کنم. قطعا تمدنی که ائمه هدی (ع) خانهنشین و زندانی و محصور باشند اما هر اراذلی بتواند ذیل عناوین پر طمطراقی مثل کلام و فلسفه و فقه و حکمت نظرات سبک خویش را ارائه دهد و مسلمین را از صراط مستقیم به انحراف کشاند یک تمدن اسلامی نیست. آن تمدن، تمدنی است که توسط مسلمانان بنا شده و لزوما ربطی به اسلام ندارد.