حلب و اقتصاد ایران
در روزهای پس از آزادی حلب، یکی از مواردی که در شبکه های اجتماعی دست مایه شوخی، طعن و گاهی دلنگرانی بعضی از هموطنان ما میشد، کمکهای حتمی ایران برای بازسازی دو کشور عراق و سوریه بود. این دو کشور علاوه بر آنکه از همسایگان ما هستند، تاریخ مشترکی نیز با ما دارند، متحد منطقه ای ما بوده و دین مشترکی نیز با ما دارند. ضمن آنکه این دو کشور مقصد مسافرتهای زیارتی هموطنان ما خواهند بود و طبق تجربیات بین المللی، آبادانی آنها موجب آبادانی ما نیز خواهد شد.
همه موارد بالا به درستی کمکهای آتی ما به این کشورها صحه میگذارد. اما همچنان این موارد فقط ماهیت هزینه ای دارند که همزمان با ضعفهای اقتصادی ایران و مشکلات معیشتی ملت باعث دل نگرانی بخشی از مردم میشود. مشکل هم از نظر من دقیقا همینجاست. کمکهای ایران به حزب الله لبنان و البته حماس فلسطین، به دلیل ماهیت این دو گروه که در واقع حزب بودند از منظرگاه اقتضادی به نوعی هزینه صرف تبدیل شده بود. اما کمکهای ایران به عراق و سوریه، کمک به یک حزب نیست. کمک به یک کشور است. و اگر یک مدیریت درست در کار باشد، میتوان این تهدید گونه اقتصادی را به یک فرصت عظیم اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تبدیل کرد.
توضیح میدهم. کمکهای یک کشور به یک حزب خارجی کمکهایی کاملا یک طرفه است. البته قطعا در قبال کارکردهای خاص حزب مذکور، ولی این کمکها از نظر اقتصادی ما به ازایی نخواهد داشت.
اما کمکهای اقتصادی به یک کشور در صورتی که تحت مدیریتی باکفایت باشد میتواند ورودی های اقتصادی بالایی داشته باشد. این کمکها قادر هستند در بلند مدت بازارهای صادراتی ما را کاملا تضمین کنند، اشتغال را در کشور ایجاد کرده و موجبات رشد بخش خصوصی و طبقه متوسط را فراهم نمایند. با افزایش صادرات تراز تجاری کشور مثبت شده و ارزش پول ملی فزونی خواهد یافت.
ضمن اینکه فرصتهای نفوذ فرهنگی و اقتصادی فراوانی نیز پیش روی ایران قرار خواهد گرفت.
پس بهتر است دولتی ها به جای تمرکز نشات گرفته از یک ذهن خام بر دستاوردهای نداشته برجام، کمی از فرصتهای واقعی پیش روی کشور استفاده کرده و به جای دل سپردن به کدخدایی که نیست، به بازارهای اقتصادی پیش روی کشور که حلال واقعی مشکلات نیز هستند کمی توجه نمایند...