نقش جوانان در اقتصاد مقاومتی
امروز کانال تلگرام حضرت ماه فتوکلیپی رو به اشتراک گذاشت که مضمونش سوالی بود که حضرتشان از ما جوانان پرسیده بودند. سوال این بود:«چگونه جوانان ما میتوانند در اقتصاد مقاومتی نقش داشته باشند؟»
بنده هم به اندازه عقل خودم سعی دارم به این سوال، یک جواب لحظه ای بدهم.
مورد اول اینکه من به عنوان یک جوان، باید مفهوم و پایه هایی که عقلانیت اقتصاد مقاومتی بر آنها ابتناء شده است را بشناسم. یعنی باید ریشه ای و اساسی، مبانی عقلانی این دکترین رو درک کنم. اقتصاد مقاومتی قطعا یک سلسله تاکتیک های زودگذر و اقتضایی نیست. بلکه یک دکترین است. یک راهکار نیست، بلکه یک راه است. راهی که تمام شدنی هم نیست. یعنی ما اگر میخواهیم خوشبختی همیشگی داشته باشیم، یکی از عوامل این خوشبختی و یکی از شرایط این خوشبختی قطعا خوشبختی در عرصه اقتصادی است. خب تز و دکترین رهبر ما اقتصاد مقاومتی است. حالا این اقتصاد مقاومتی یعنی چه؟ چه ویژگی هایی دارد؟ چه شرایطی و عواملی و اسباب و وسایلی دارد؟ مبادی آن کجاست؟ نهایت و غایت القصوای آن چیست؟
اینها همه جواب دارد. من به عنوان یک جوان تحصیل کرده، به عنوان یک خداپرست و میهن دوست، به عنوان یک شیعه، به عنوان یک انقلابی، نباید هاج و واج منتظر بمونم ببینم مبانی عقلانی آن را حضرت ماه کی بیان میکند؟ اینکه هنر نیست، وظیفه هم نیست. من وظیفه دارم اولا خودم را از کلیشه های عقلانیتی دیگر دکترین های اقتصادی برهانم و ثانیا، مبانی عقلی اقتصاد مقاومتی را پیدا کنم. نه تنها این، بلکه آن را برای دیگران هم جا بیاندازم. دلایل عقلایی بودن این دکترین را به دیگران منتقل کنم. شعار دادن تنها کافی نیست.
مورد دوم آنکه آنقدر در علم اقتصاد پیشرفت کنم که هیچکسی نتواند مرا نادیده بگیرد. یعنی جراتش را نداشته باشد. من به عنوان یک جوان بسیجی باید آنقدر قوی بشوم که هر کسی از هر نحله فکری که خواست حرفی بزند حتما به کتاب ها و مقالات من رجوع کند. در این شرایط است که میتوانم برای کشورم مفید باشم. وگرنه جلسات صدمن یک غازی که هیچ خروجی مفیدی ندارد را هر کسی میتواند برگزار کند. پس فرق من به عنوان یک جوان بسیجی با دیگران چیست؟
نکته سوم آنکه وقتی عقلانیت این دکترین را درک کردم و بیان کردم، خودم از همه بیشتر به لوازم و استراتژی ها و تاکتیک هایش پای بند باشم. عالم بی عمل نباشم. حرفی را نزنم که خود نیز بدان عمل نمیکنم.
پس فعلا این سه مورد شد: 1-فهم مبانی عقلی این دکترین و بیان آنها برای دیگران؛ 2-بزرگ شدن و غول شدن در علم اقتصاد و دیگر شاخه های علمی به طوری که کسی نتواند روی حرفم حرف بزند؛ 3-پای بندی عملی به عقلانیت اقتصاد مقاومتی و پیاده کردن لوازم آن در زندگی شخصی.
البته هر کدام از این بخش ها، خود حدیث مفصلی است. قصد بنده در این وبلاگ بیان اجمالی است.