از اخلاقیات من
گاهی منت میگذارم سر بقیه. در واقع دوستان فکر میکنند که دارم سرشون منت میگذارم.
منت گذاشتن خوب نیست و این موضوع رو کاملا درک میکنم. خودم هم دوست ندارم کسی سرم منت بگذاره. اصلا از بعضیها هیچوقت هیچ درخواستی نمیکنم چون میدونم که بعدش سرم منت میگذارند.
اما با این وجود گاهی اینطور تصور میشه که دارم سر دوستانم منت میگذارم. اما حقیقت عمل من سوای سوءنیت یک منتگذارنده است. کسی که بر سر دیگران منت میگذاره، داره کاری که انجام داده رو پررنگ میکنه. اما قصد من از یادآوری کارهایم، خدا شاهده، فقط اینه که بگم چقدر پیش من احترام داشتید، چقدر برام مهم بودید، چقدر ارزشمند بودید؛ و از این قسم صحبتا!
اما نکته مهمی که باید اشاره کنم به زمان فعلهام برمیگرده؛ همه فعلهام به صورت ماضی بودند. "داشتید"، و دو بار هم "بودید". پس یعنی وقتی کار رو به جایی میرسونید که منت میگذارم، دیگه قطعا برام نه اهمیت قبل رو دارید، نه مثل قبل محترمید و نه ارزشمند.
نکته مهتر اینکه هنوز شرایط برای ترمیم رابطه مهیاست. اون روزی که منت نگذاشتم و راهمو کج کردم و رفتم، دیگه جایی برای ترمیم نیست. دیگه یعنی از چشمم افتادید.