استاد..هم کلاسی... ما متهمیم
سلام
سال نو مبارک
استاد گرامی!
هم کلاسی عزیز!
ما متهمیم...
یکی از مشکلات فرهنگی کشور ما این است که معمولا جای شاکی با متهم عوض میشود. در واقع بهتر است بگوییم که متهم خودش را به عنوان شاکی مطرح می کند. فلانی چندین سال در یک پست خاص جا خوش کرده است، حال بر می گردد می گوید چرا فلان مشکل وجود دارد؟! خب عزیز دل برادر! شانیت تو شانیت سوال کننده نیست، تو حق شکایت نداری، تو باید بروی و بر روی صندلی متهم جلوس بفرمایی و دیگران اعم از مردم و دیگر مسئولین مافوق و زیردست از تو سوال کنند که چرا فلان قضیه را حل نکرده ای.
اما در این فقره ما از همه متهم تریم! مائی که در دانشکده مدیریت یا درس میخوانیم و یا درس میدهیم. آری ای برادر! آری ای خواهر! ما متهمیم. ما متهمیم که هنوز نمی توانیم یک دانشکده با دو تا سه هزار دانشجو را مدیریت کنیم. ما متهمیم که هنوز درد جامعه را نفهمیده ایم. ما متهمیم که هنوز نمی دانیم سر کلاس چه بگوئیم. ما متهمیم که هنوز روزانه کمتر از ده ساعت درس می خوانیم. ما متهمیم که هنوز عرضه مدیریت موضوعات پایان نامه ها را نداریم.
آری ای استاد گرامی!
آری ای هم کلاسی عزیز!
ما شاکی نیستیم؛ ما حق شکایت از اوضاع جاری کشور را نداریم. ما فقط یک متهمیم و نه بیشتر...