تفکر استراتژیک؛ نگاه فرصت شناسانه به یک تهدید اقتصادی
تفکر استراتژیک یعنی چی؟ یعنی دیدن هر چیزی که بقیه نمیتونن ببیننش. به همین راحتی
بگذارید مطلبی رو با شما درمیون بگذارم. معمولا وقتی کشورها به دوره رشد بالای اقتصادی میرسن، درآمد ملی و به تبع اون درآمد متوسط افراد بالا میره، زمانی که کالای زیادی در بازار هست و خب بالتبع قیمت ها میاد پایین؛ خلاصه کنم زمانی که عیش ملت جوره، مردم یواش یواش میرن سراغ کالاهای لوکس. میرن سمت تجملات. زندگی اشرافی رو انتخاب میکنن.
ولی بعد از جنگ، در حالیکه ما همیشه یا رکود داشتیم، یا تورم و یا جفتش رو با هم! یعنی زمانی که نه کالا تو بازار بوده و نه قیمت ها پایین، مردم ما رفتن سمت تجملات. مردم ما دنبال کالای لوکس بودن، لوس بازی درآوردن.
خب این چند تا موضوع شد. یعنی خود همین مطلب که چرا در این شرایط سخت اقتصادی دنبال تجملات رفتیم رو میشه از منظر روانشناسی، جامعه شناسی، جامعه شناسی اقتصاد، جامعه شناسی سیاسی، جامعه شناسی دین، امنیت ملی و .. مورد پژوهش قرار داد. خود همین بحث سالهای زیادی جای کار داره.
روی مطالب بالا کار شده، ولی بازم جای کار هست.
ولی مطلبی که میخوام با شما در میون بگذارم یک مقدار جدیده. تا حالا کسی به این فکر نکرده که خود رکود اقتصادی میتونه یه فرصت فرهنگی باشه.
یعنی چی؟ یعنی اینکه حالا که مردم سختشونه برن سراغ لوکسیات، ما بیایم این نرفتن سمت لوکسیات رو به عنوان فرهنگ بین مردم جا بندازیم. یعنی اگر مردم الان مجبورن ساده زیست کنن، کاری کنیم که این زیست ساده تبدیل به عادت ملت بشه.
البته میدونم تو همین پست چند تا مطلب متناقض رو گفتم. ولی کار بر روی همین مطالب متناقض، فهم اونها و چرایی ایجادشون و چگونگی رفع اونها هست که میتونه از یک تهدید اقتصادی، یک فرصت بزرگ فرهنگی بسازه