فرهنگ، «امر به معروف» و «نهی از منکر»
تازگیا این گزاره لیبرالیسمی «آقا تو چیکار به کار دیگران داری؟ سرت تو کار خودت باشه» یا «هر کسی رو تو قبر خودش میگذارند» و از این دست مطالب زیاد شنیده میشه. البته منظورم از «تازگیا» از سالها، بلکه دهه ها پیش هست. از کجا معلوم؟ شایدم قرن ها پیش....!
اما بحثم چیه. امر به معروف و نهی از منکر، با قیود فقهی خاصی اسلامی میشن. وگرنه هر جا که اسمی از «فرهنگ» میاد نام امر به معروف و نهی از منکر هم می درخشد.
بریم سر اصل مطلب.(تا حالا مگه رو فرعیات حرف میزدیم؟)
اولا ببینیم چه زمانی میشود امر به معروف و نهی از منکر کرد؟ در همین رابطه میشه یه جلد کتاب فقهی نوشت، ولی به صورت خلاصه اینکه، زمانی میتونیم امر به معروف و نهی از منکر کنیم که طرفمون اون مطلبی که ما میخواهیم ایشون رو بهش امر کنیم، «معروف» بدونه؛ یا اگر میخواهیم ایشون رو از مطلبی نهی کنیم، این عزیز دلمون اون مطلب رو «منکر» بدونه. و این یعنی چی؟
آهان، رسیدیم به یک نقطه مشترک. و این یعنی اینکه اون طرف از نظر «هنجاری» مثل ما فکر کنه. اون چیزی رو که ما هنجار میدونیم، اونم هنجار بدونه. اون چیزی رو هم که «ناهنجار» میدونیم اونم ناهنجار بدونه. یعنی ما و ایشون یک «فرهنگ» مشترک داشته باشیم.
مسئله بعدی اینه که وقتی جامعه ای فرهنگی داشت، افراد اون جامعه به مبانی اون فرهنگ عشق میورزند. یعنی اگر عشق نمی ورزیدند که اصلا فرهنگی ایجاد نمیشد بلکه اصلا جامعه ای نبود. خب حالا وقتی در یک جامعه افرادی به ارزشهایی عشق میورزیدند، اونوقت قطعا با افرادی که میخوان برخلاف هنجار اون جامعه رفتار کنند به مقابله برمی خیزند. همین «برخیزیدن به مقابله با افراد عامل ضدهنجارها» اصل و اساس امر به معروف هست. حالا در هر جامعه ای چه غربی باشه، چه شرقی، چه اینوری، چه اونوری، چه دینی و چه سکولار، هر جایی که «جامعه» موجود باشد، با این ضدهنجارها مقابله میشه و تلاش میشه تا افراد عامل ناهنجاری یا عامل هنجار بشوند و یا...حالا طرد بشن یا کشته بشن یا ...بالاخره نباشن.
پس باید در هر جامعه ای چیزی به اسم امر به معروف و یا نهی از منکر باشه. یعنی اگر نباشه فرهنگی نیست، چون ذات فرهنگ با امر به معروف و نهی از منکر گره خورده. و هر جایی که فرهنگی باشه مقابله با ضد فرهنگ هم هست.
این بحث خودش به خودیه هم جای کار داره، اینکه ببینیم در جوامع غربی(وقتی بحث فرهنگ میشه خوشم نمیاد از واژه لیبرال استفاده کنم) یا جوامع مارکسیستی یا اسلامی و دینی یا هر سبک حکومت دیگری، چجوری با ضدهنجارها مقابله میکردن(چجوری امر به معروف و نهی از منکر میکردن). این یه مطلب.
مطلب دیگه اینکه بازم این موضوع خودش مهر تاییدی هست بر موضوع قبلی که «فرهنگ لیبرال» فقط یک پارادوکس هست و لا غیر...!