او دشمن را بازی داد
هر سال، دمدمای ایام عزای ارباب که میشود، عدهای که معمولا هم قصد زدن انقلاب عزیز ما را دارند، ناگاه فیلشان یاد هندوستان کرده و در مورد این روشنتر از روز به مباحثه میپردازند که آیا ارباب ما حسین بن علی (ع) به دنبال حکومت بود یا خیر. آیا حضرت ارباب قیام کردند یا فرار؟ در طلب حکومت بودند و یا در تمنای حفظ جان از گزند اشرار؟
از این بگذریم که دلیل این سوالات، مسئلهای تاریخی است و یا آنکه قصد دارند آن مفهومِ ناموزون از اسلام سیاسی که در ذهنهای الکن خودشان است را بزنند، و یا آنکه میخواهند هیزم در تنور تز منحط جدایی دین از سیاست بدمند. هر نیتی دارند خدایشان هدایت کناد! و اگر قابل هدایت نیستند نابود کناد!!
اما میخواهم در وسع یادداشتی کوتاه، پاسخی در سطح سواد خودم بدهم. حال شمای خواننده میتوانی ذهنت را مشغول این موضوع کنی که از اساس آیا راقم این سطور قابلیت بحث حول این موضوع را دارد یا خیر. تا شما در ذهن مبارکتان پاسخ این سوال را دریابید، حقیر چند خطی مطالبی را نوشته و نکاتی را یادآور شوم. باشد که رستگار شویم!!
نکته اول آنکه حضرت ارباب فرمودند که همچو منی با همچو یزیدی نمیتواند بیعت کند.خب آدم که نمیتواند در اجتماع باشد، با مردم دیگر زندگی کند، حقوق اجتماعی و تکالیف اجتماعی داشته باشد، اما زیر بیرق یک حکومت نباشد. در بیعت یک حاکم نباشد. نکته آن است که یا باید امام باشی یا ماموم. یا باید حاکم باشی و یا محکوم. نمیشود شهروند باشی، در اجتماع باشی ولی در بیعت یک حاکم عادل یا فاجر نباشی. پس وقتی حضرت ارباب میگوید آقاجان من با یزید بیعت نمیکنم و بلکه بالاتر، مثل من، کسی که در راه من است، که مرید من است، با همچو یزیدی بیعت نمیکند. این یعنی نفی حکومت یزید در همه دورانها. پس نکته مهمتر آنکه وقتی حکومتی را باطل اعلام کردی و البته از اجتماع هم بیرون نرفتی، لزوما به دنبال یک حکومت دیگری باید باشی. آن زمان که در میان مسلمانان جز یزید حاکم دیگری نبوده است. پس وقتی مولایمان با او بیعت نمیکند، پس لزوما به دنبال حکومت بوده است.
اما جالبتر آن است که نکته فوق، فقط نیمی از جواب است. اصل جواب این نیست. کمی عمیقتر شویم. از منظر اهل بیت، حکومت همان است که مولایم علی (ع) فرمود :«والله لهی احب الی من امرتکم هذه الا ان اقیم حقا او ادفع باطلا؛ به خدا سوگند همین کفش بی ارزش برایم از حکومت بر شما محبوب تر است، مگر آن که حقی را به پا دارم یا باطلی را دفع نمایم». از نگاه اهل بیت عصمت و طهارت (ع) حکومت نمیتواند هدف باشد. خب پس کمی بحثمان مشکل شد، بالا گفتیم حکومت هدف بوده اما اینجا گفتیم حکومت هدف نیست. بالاخره کدام درست است؟ هدف بوده یا نبوده؟ بهتر است روده درازی نکرده و در برابر سخن امام شهیدمان کرنش کرده و پاسخ را از وجود تابانش درخواست کنیم. آن بزرگوار میفرمایند که من برای اصلاح امت جدم خروج کرد. این اصلاح میتواند به 2 شکل باشد. اگر حکومت شد که خب چه بهتر. با ابزار بهتری میتوان دست به اصلاح زد. اما اگر حکومت میسر نشد، با ایثار و نثار ثار خدا، جامعه خواب آلوده را بیدار میکنیم. این دقیقا همان مشکلی است که امام مجتبی (ع) به دلیل جهل عمیق و البته از آن مهمتر فریبکاری دشمن با آن مواجه بودند. در زمان امام دوم شیعیان، چون معاویه قدرت فریب بالایی داشت و در انظار اقدام به فساد نمیکرد و به شدت تظاهر به اسلام میکرد، این راه دوم یعنی نثار خون، بر امام مجتبی (ع) بسته بود. او اگر به شهادت میرسید صدایش به گوش کسی نمیرسید. همه میگفتند پسر علی (ع) در راه حکومت و کسب دنیا کشته شد –نعوذ بالله-. اما در عصر امام حسین (ع) و البته در دوران حاکم متجاهر به فسقی همچو یزید، زمین بازی امام حسین (ع) بسیار بزرگتر بود. از این رو اگر به حکومت میرسید یا اگر جام شهادت مینوشید، هدف که بیدار کردن جامعه اسلامی بود کاملا در دسترس بود. بحث این است که سوال مطرح شده در ابتدای نوشته مبنی بر اینکه سیدالشهدا به دنبال حکومت بود و قیام کرد، یا آنکه از ترس جان در حال فرار بود، از اساس سوال بیریشهای است. سوالی است نشات گرفته از اذهانی تاریک و دانشمندانی بیسواد، و یا معاندینی نادان! هر کس با اندک مطالعهای در ما وقع قیام حسینی، بالاخص از شروع سفر از مدینه تا مکه و سپس کربلا به راحتی میتواند این معنی را درک کند. هدف امام، در واقع نه حکومت بود و نه شهادت. هدف یک چیز بود: اصلاح امت رسول الله (ص). این اصلاح به 2 شکل میتواند صورت گیرد. با کسب حکومت و اقدام به نهادسازی، وضع قانون، مهندسی فرهنگی و در آخر تمدنسازی؛ و راه دوم نواختن سیلی در گوش تمدن منحرف یا در واقع شهادت بهترین خلق خداوند، با لب تشنه در میان دو نهر آب به طوری که خون امت به جوش آید.
آری، باید زمین را بزرگتر چید به گونهای که در ظاهر پیروز شویم و یا کشته شویم، در هر دو صورت پیروز باشیم. البته کشت این زمین به دست با برکت امام مجتبی (ع) بود. اما این زمین در زمان حضرت سیدالشهدا آماده جنگ ولایت الهی و ولایت طاغوت شد. این زمین به گونهای آماده شده بود که در هر صورتی ولایت الهی پیروز قطعی آن بود. چه میکشت و چه کشته میشد.