ذهنیات یک فارغ‌التحصیل...!

فکر کردن را دوست دارم؛ به اشتراک گذاشتن تفکر را بیشتر...!

ذهنیات یک فارغ‌التحصیل...!

فکر کردن را دوست دارم؛ به اشتراک گذاشتن تفکر را بیشتر...!

ذهنیات یک فارغ‌التحصیل...!

بسم الله الرحمن الرحیم
زیاد حرف میزنم؛ البته با خودم، نه با دیگران!
گاهی، در کوچه، خیابان، اتوبوس، مترو و یا هر جای دیگری که بشود حرف زد با خودم حرف میزنم. گاهی بلند بلند با خودم حرف میزنم. گاهی خودم را جای سرمربی رئال مادرید میگذارم و گاهی جای فلان نماینده مجلس! گاهی استاد دانشگاه میشوم و گاهی یک بچه قرتی سوسول که باباش بهش پول تو جیبی کم داده مثلا جیره روزانه شو کرده 500 هزار تومن! خلاصه که خودم رو جای هر کسی میگذارم. گاهی رئیس جمهور میشوم و گاهی رهبر! گاهی هم البته همانند تماشاگری میشوم که تیمش سوراخ شده! خلاصه آنکه تا الان فکر کنم فقط جبرئیل امین نشدم! حتی خدا هم شدم..یعنی در این حد! با خودم حرف میزنم، مسائل رو از زوایای مختلف بررسی میکنم. خب طبیعیه که با همه کوتاهی قد ذهنمان گاهی خاطراتی به ذهنم می آید و گاهی هم مثل بعضیا خاطره میسازم. گاهی مخاطرات را درک میکنم و گاهی هم مطالب خاصی به ذهنم میرسد که همه آنها را اینجا مینویسم. این گاهی ها خیلی به گردنم حق دارند...!
شما هم گاهی خود را به جای دیگران بگذارید. بهتر درک خواهید کرد و بیشتر از زندگی استفاده میبرید. گاهی هم خود را به جای کسی بگذارید که برای بیان ذهنیاتش جایی بهتر از یک وبلاگ پیدا نکرده است...!
امیدوارم گاهی نه؛ خدا همیشه پشت و پناهتان باشد، که هست..!
اکانت من در توئیتر:
AliHasani1370@
من در تلگرام:
https://t.me/malhsn

آخرین مطالب

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دولت» ثبت شده است

اسلحه آمار

يكشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۳۰ ب.ظ

متن پست قبلی را در چند گروه تلگرامی به اشتراک گذاشتم. تعداد بازخورها زیاد نبود ولی جالب بود. جالب بود از این نظر که منتقدان دولت به آمارهای عیان و واضح نیز توجهی نشان نمی دهند. جالب بود از این نظر که وقتی با طرفداران دولت صحبت میکنیم با اسلحه آمار (ولو غلط) به میدان می آیند. اما دوستان موسوم به حزب اللهی هیچ حرکت درخوری انجام نمی دهند. تفسیرهای کلی، بیان مبانی فکری، حرف های قلمبه سلمبه و بعضا شعار گونه ای مطرح می کنند که کاملا قابل تفسیر بوده و به سختی افراد را قانع می کند. اما طرفداران دولت با آمار میدان می آیند و گرچه در اکثر موارد آمارشان غلط یا دروغ است، اما وجود همین آمار کاملا طرف مقابل را خلع سلاح می کند.

امروز و از میان منتقدان دولت یازدهم، فقط مجید شاکری و دکتر جلیلی عزیز را سراغ دارم که با دو اسلحه تاریخ و آمار به میدان می آیند. باشد که زیاد شوند

اوصیکم بالآمار و التاریخ!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۳۰
علی

فهم اشتباه از تجربه ریگان

يكشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۲:۴۵ ب.ظ

طرفداران دولت یازدهم معتقدند که مسیر دولت برای مبارزه با رکود تورمی، مسیری علمی و مبتنی بر تجارب گذشته است. آنها شرایط ایران امروز را با آمریکای دهه 80 میلادی مقایسه کرده و ادعا دارند که دولت یازدهم همان مسیر را طی می کند. اما آیا این ادعا مقارن حقیقت است؟ قطعا و یقینا خیر! پاسخ کاملا منفی است.

آمریکا در دوران ریگان با رکود تورمی عجیب و غریبی دست و پنجه نرم میکرد. تا قبل از آن و بر اساس آموزه های کینزین ها، اعتقاد اندیشمندان اقتصاد بر این بود که هیچگاه دو پدیده رکود و تورم به طور همزمان در یک اقتصاد رخ نخواهند داد. اما تجربه آمریکای دهه 80 مبانی این اندیشه را به طور کامل ویران کرد. جهان با تجربه رکود تورمی در یک اقتصاد روبرو شده بود. هیچ نسخه از قبل آماده شده ای نیز برای درمان این بیماری وجود نداشت. اقتصادیون آمریکا دست به کار شدند. آنها روشی را برای درمان وضع وخیم آمریکا تجویز کردند که با درصد موفقیت بالایی روبرو شد.

بزرگان ترجمه اقتصادی در ایران فکر می کنند که دولت آمریکا ابتدا با تورم مبارزه کرد تا وضعیت رکود تورمی به وضعیت رکودی تبدیل شود و سپس از حالت رکود به رونق اقتصادی دست پیدا کرد. این برداشت از تجربه آمریکا هر چند با معیارها و شاخصهای اقتصادی منطبق است اما در سطح خط مشی گذاری هیچگونه انطباقی با وضعیت آمریکای دهه 80 ندارد.

همین بزرگان ترجمه که از قضا مشاوران و مسئولین دولت یازدهم هم هستند با همان فرضی که گفته شد، وضعیت فعلی کشور را به وجود آورده اند. اما مشکل این تفکر کجاست؟

واقعیت آن است که برخلاف تفکر بزرگان ترجمه ما، آمریکای ریگان ابتدا به جنگ غول تورم نرفت. بلکه از همان ابتدا با هر دو غول تورم و رکود به طور همزمان جنگی خونین (!) را آغاز نمود. اما اقدامات دولت وقت آمریکا برای مبارزه با غول تورم زودتر عیان شد و اثر آنها بر شاخصهای اقتصادی با سرعت بیشتری نسبت به اقدامات مقابله ای با رکود، هویدا شدند. مهمترین عمل دولت ریگان کاهش بودجه دولتی به میزان قابل ملاحظه و چشمگیری بود. آنها بودجه را کاهش دادند، برخلاف دولت ایران که بودجه خود را در عرض 4 سال، 140 درصد رشد داد. دولت ریگان در عین کاهش کلیت بودجه، بخش عمرانی آن را تا حدی که چرخ صنعت را به گردش دربیاورد افزایش داد. اما در ایران، دولت یازدهم به طور متوسط، کمتر از 20 درصد بودجه عمرانی را محقق کرده است. در واقع ما اینجا 140 درصد در بخش جاری بودجه افزایش داده ایم.

منظم تر بگویم: دولت ریگان هزینه های جاری دولت را کاهش داد تا از طریق آن با تورم ملی مقابله کند. اما در عین حال، بودجه عمرانی را افزایش داد تا صنعت شکوفا شده و دوران رکودی تمام شود. از آنجایی که بخش قابل ملاحظه ای از درآمد دولت آمریکا از طریق مالیات کسب میشود، با کاهش بودجه دولتی، نیاز دولت به مالیات بخش صنعتی هم کاهش پیدا کرد که همین امر نیز به نوبه خود منجر به بهبود شرایط رکودی شد. البته شاید این سوال برای خواننده اقتصادی پیش بیاید که اگر مالیات را کاهش دهیم، اثر انبساطی در حجم پول داشته و اثر کاهش بودجه جاری را خنثی می کند. حرف درستی است، اما نه برای شرایط رکودی. در شرایط رکود که وضع بنگاه های اقتصادی خوب نیست، کاهش مالیات ها اثر زیادی برای افزایش تورم نخواهد داشت.

اما در ایران وضع کاملا برعکس است. دولت بودجه عمرانی را پرداخت نمیکند. بودجه جاری را به شدت افزایش می دهد و مالیاتها را تا حد زیادی افزایش داده است. دقیقا بر عکس اقدامات دولت ریگان. اما سوال، پس چرا تورم کاهش پیدا کرده است؟ پاسخ را در نرخ بهره بانکها جستجو کنید.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۴:۴۵
علی

قرآن بس است؟!

شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۴:۵۶ ب.ظ

در مناظره هفته گذشته آقای جهانگیری با یک مظلومیت خیلی خاصی در مورد دختر وزیر آموزش و پرورش صحبت کردند. اینکه یک نفری با استفاده از نفوذ پدرش اقدام به قاچاق کرده است حتما اهمیت دارد، اما مهمتر آن است که این پدر، وزیر مهم ترین وزارت خانه کشور در راه پیشرفت است.

واقعیت این است که چنین نگاهی در میان همه دولت های ما نسبت به وزارت آموزش و پرورش وجود دارد. ما از نظر فکری وارد فاز توسعه نشده ایم که اگر می شدیم اهمیت وزارت خانه هایمان با سودآوری اقتصادی آنها اندازه گیری نمیشد.

یادم هست در دوره پیش دانشگاهی یک عدد معلم دینی داشتیم که سطح سواد دینی اش تقریبا چیزی معادل صفر بود. دوره سوم دبیرستان معلم دینی ما از من سوال میپرسید و منابع درخواست می کرد. دوره دوم دبیرستان، یک دانش آموخته زمین شناسی، معلم دینی ما شده بود. خب این نگاه به درسی که پایه های اعتقادی ما را می سازد در واقع نوع نگاه دولتهای ما به امر آموزش و پرورش را نشان میدهد.

یکی از موارد اختلاف ما با برادران عزیز اهل تسنن این است که ما بر مبنای قرآن و اهل بیت (ع) می اندیشیم ولی آنها فقط به قرآن توجه دارند. در واقع این جمله که «کتاب خدا ما را بس است» از زبان خلیفه دوم در هنگام احتضار حضرت رسول (ص) بیرون آمد. حضرتشان درخواست قلم و کاغذی داشتند تا برای آینده امت جملات هدایت گونه ای بنویسند. خلیفه دوم با این بیان که او (رسول خدا) بیمار است و هذیان می گوید مانع از این اقدام شد و گفت کتاب خدا ما را بس است. معلم دینی پیش دانشگاهی ما نیز معتقد به همین نکته بود که قرآن برای ما بس است؛ و این در حالی است که حضرت رسول (ص) در حدیث معروف ثقلین کتاب خدا و اهل بیت را در کنار هم عامل هدایت می دانند. اما نکته جالبتر، دلیل معلم دینی ما برای ادعایشان بود. ایشان در بیاناتی گوهر افشان می فرمودند قرآن با حرف ب آغاز میشود و با حرف س به اتمام میرسد. جمع این دو حرف هم یعنی بس! پس قرآن ما را بس است. اف بر این سطح اندیشه! اف بر نظام آموزش و پرورشی که چنین افرادی را خلعت معلمی می پوشاند. این فرد آنچنان از فقدان شعور رنج میبرد که درک نمیکرد قرآن به زبان عربی است و «بس» یک کلمه فارسی است. البته که برای رد آن سخن بی اعتبار، همین میزان دلیل کافی است!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۶:۵۶
علی

مناظرات انتخاباتی

شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۲:۱۳ ق.ظ

واقعا متاسف شدم. رفتار انتخاباتی کاندیداهای دومین پست سیاسی و اولین مقام اجرایی کشور واقعا زشت و ناپسند بود. این افراد، امناء و سران نظام جمهوری اسلامی ایران هستند؛ نظامی که مبتنی بر خون 300 هزار شهید گلگون کفن است. چه مادرانی فرزند از دست دادند، چه پدرانی داغ فرزند تحمل کردند، چه همسرانی که بی شوهر شدند، چه فرزندانی که پدر از دست دادند تا این نظام شکل بگیرد و پابرجا بماند تا امروز کاندیدهای پست حساس و مهم ریاست جمهوری، با افشای فساد یکدیگر عطش قدرت خود را سیراب نمایند. واقعا جای تاسف داشت رفتار دیروز این افراد. چه خون دلها می خورند دلسوزان خون شهداء...

هفته بعد باید رای بدهیم تا آدمی را انتخاب کنیم که فساد کمتری دارد...

آه ای شهید عزیز، استاد مرتضی مطهری گرامی؛ کاش بزرگان نظام جمهوری اسلامی، فقط یک بار کتاب «آینده انقلاب اسلامی» تو را مطالعه می کردند...

واقعا حرفی برای گفتن ندارم. همه سینه پر از درد است...

باشد که...مسئولین ما رستگار شوند...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۰:۱۳
علی

حماقت محض

سه شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۶:۴۱ ب.ظ

حضرت امیر در جایی، مطلبی می فرمایند که قریب به مضمون آن میشود اینکه باید حد اعتدال را در دوستی و دشمنی نگه داشت چرا که هر دوستی ممکن است روزی دشمن شود و هر دشمنی نیز ممکن است روزی دوست شود. 

گاهی من و امثال من، حسب جوانی در نظرات سیاسی ممکن است تند برویم، البته افتخار ندارد اما از سر خامی است! اما شمای کاندیدای ریاست جمهوری چرا؟ شما خیر سر نامبارکتان، قرار است کشور را با همین رقبای امروز اداره کنید. با این دست فرمانی که شما آقایان به پیش می روید، واقعا چطور رویتان میشود که فردای انتخابات در چشم همدیگر نگاه کنید.همین رفتار امروز شماست که فردا میشود بلای جان مردم...

از آن طرف هم بعضی از دوستان ما، آنچنان روحانی را میزنند که تو گویی با شیطان بزرگ در افتاده اند. کمی آرامتر خواهشا؛ انرژی مان را باید جای دیگری خرج کنیم. طوری رفتار نکنیم که اگر خدایی نکرده دولت روحانی ۸ ساله شد، رویمان نشود بگوییم او رییس جمهور نظامی است که ثمره خون ۳۰۰ هزار شهید گلگون کفن است. جوری رفتار نکنیم که انتقاد امروز "تف سر بالای" فردا بشود.

خلاصه که در این مورد باید حتما جانب عدل (و نه اعتدال) را نگهداشت.

نه مثل جهانگیری-قالیباف شویم که مثل سگ و گربه به جان هم می پرند و نه مثل رئیسی بی بخار حرف بزنیم و به این میزان محتاط باشیم.. منصف باشیم.

باشد که رستگار شویم....

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۴۱
علی

در باب برجام

يكشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۲:۰۱ ق.ظ

 

در مورد برجام به عنوان ایده مرکزی دولت یازدهم نقدهای بسیاری چه از نظر روابط بین الملل، چه از نظر حقوق داخلی، و چه از نظر اقتصادی دارم.

فکر میکنم مشروعیت بحث در این مورد را هم داشته باشم.

ابتدائا اینکه طبق اصل هفتاد و هفتم قانون اساسی، هر نوع عهدنامه، مقاوله نامه و قرارداد بین المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد که خب برجام به تصویب مجلس نرسید. برجام به شورای عالی امنیت ملی رفت. میدانیم که مصوبه های همه شوراهای عالی کشور فقط زمانی قانونی هستند که به امضای رهبری برسند. رهبری برای تایید برجام ۹ شرط گذاشتند که هیچکدام از این شروط توسط دولت اجرا نشد. نتیجه آنکه برجام کاملا به صورت غیرقانونی در حال اجراست. طبق قانون، هر شهروند ایرانی میتواند از دولت بابت اجرای برجام به دیوان عدالت اداری شکایت کند.

از نظر کارکردی میدانیم که هنوز بخش زیادی از تحریمهای بانکی که طبق برجام باید تعلیق (و نه لغو)میشد همان تعلیق هم نشده است. میدانیم که پول نفت،جز از طریق مکانیسم فوق پیشرفته چمدان وارد کشور نمیشود. به همین دلیل هم هست که دولت محترم مجبور است پول را از حساب خارج کرده و مثلا "غذای سگ" یا مثلا "مربا" یا "اب معدنی ۶۰ هزار تومنی" وارد کشور کند.

ضمن اینکه طبق نتایج همین مذاکرات و بیانیه رسمی آژانس بین الملل انرژی اتمی، ایران قبول کرده است که قبلا به دنبال بمب اتم بوده؛ به شکلی که تا قبل از سال ۲۰۰۳ میلادی، به صورت سازمان یافته و پس از آن به صورت غیر سازمانی به دنبال بمب اتم بوده است. نتیجه چیست؟ دولت محترم معتقد است ما اولین کشوری هستیم که از ذیل فصل هفتم سازمان ملل بدون جنگ خارج شدیم و مدعی است برجام سایه جنگ را از کشور دور کرده است؛ سلمنا!

آقای روحانی خودشان بهتر میدانند که ما هیچگاه ذیل بند ۴۲ فصل هفتم سازمان ملل نبودیم. بندی که ژاپن،عراق و لیبی را شامل میشد. ما ذیل بند ۴۱ بودیم. در حالیکه با برجام این اهرم به دست دشمنان این ملت داده شده است تا هر زمان و به هر بهانه ای ایران را به ذیل بند ۴۲ همین فصل برده و ابزار قانونی لازم برای جنگ علیه ایران را به دست آورند.

یادمان باشد کل تحریم های هسته ای دو پایه داشته است. پایه اول که سیاسی است چند تکه بود. یعنی مبتنی بر سخنرانیها و حرفهای بسیار زیادی و همچنین عملکردها و رفتارهای سیاسی اشتباه دولت مرحوم هاشمی و بعضی نمایندگان مجلس ششم بود. اما تحریمهای هسته ای یک پایه حقوقی داشت و آن نیز همان قرارداد سعدآباد است که توسط جناب روحانی امضا شد.

در مورد عملکرد بانک مرکزی هم خب طی دولت یازدهم و در همین ۴ سال، نقدینگی کشور به بیش از دو برابر افزایش پیدا کرده است که با بازی پونزی این نقدینگی حبس شده است. من امیدوارم رییس جمهور دوازدهم ما هم جناب روحانی باشد تا نتیجه عملکرد اقتصادیشان به پای خودشان نوشته شود. طبق پیش بینی اقتصاددانان، احتمالا این غول نقدینگی طی نیمه دوم همین امسال و یا نهایتا نیمه اول سال ۹۷ بیدار خواهد شد و تورمی وحشتناک را به جان کشور خواهد انداخت. عکسهای شادی کاهش تورم به پای دولت یازدهم نوشته شده است. اجازه بدهیم مصیبت این بازی پونزی هم به پای همین عزیزان باشد.

در بخش وزارت اقتصاد هم که خب میدانیم بودجه دولت به طور سرسام اوری افزایش پیدا کرده و همه این افزایش هم مختص بودجه جاری است. به طوری که طی این سالها کمتر از ۲۰ درصد بودجه عمرانی محقق شده است. 

البته خب انصافا افزایش پایه های مالیاتی بسیار عالی است که دستشان درد نکند.

دیروز هم البته آمار بانک جهانی حاکی از این بود که ایران چهارمین کشور وارد کننده دنیاست: غذای سگ، دسته بیل، تایر فرغون، آب معدنی ۶۰ هزار تومنی، شامپو و....

و در نتیجه: ورشکستگی پاکسان و ارج و ازمایش

در مورد برجام با افراد زیادی مصاحبه کردم. عده زیادی برجام را نخوانده بودند که این مورد هم شامل هواداران برجام میشد و هم منتقدینش. با نخوانده ها کاری ندارم. آنانی که برجام را خوانده بودند نظرات مختلفی داشتند. بیشتر آنها با اصل برجام و سیستم مذاکراتی دولت کاملا مخالف بودند.

اما عده دیگری هم بودند که بنا به دلایلی معتقد بودند ما مجبور بودیم که برجام را امضا کنیم. اما در هر صورت دولت باید میدانست که برجام قابلیت اقتصادی بالایی ندارد. پس اشتباه محض دولت بود که کل سیستم برنامه ریزی اقتصادی خود را حول محور برجام شکل داد.

به یک دلیل معتقدم که دولت اقای روحانی باید عوض شود که آن دلیل هم برجام است. دولت برجام اگر بماند برای حفظ برجام امتیازهای امنیتی دیگری را پیشکش خواهد کرد

به یک دلیل معتقدم دولت اقای روحانی باید بماند که آن دلیل هم برجام است. دولت برجام باید بماند تا نتایج برجام به پای خودش نوشته شود.نه آنکه چند سال بعد دوباره ژست منجی بگیرد و روز از نو،روزی از نو...

باشد که رستگار شویم...

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۰:۰۱
علی

واقعا حیف...!

جمعه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۲:۴۰ ق.ظ

حیف امثال میرسلیم که در هیاهوی بقیه گم میشوند...

چقدر این آدم دلنشین و دوست داشتنی است...

اگر نبودند امثال روحانی و ترس از پیروزی آنها

قطعا میرسلیم گزینه اولم بود

البته الان هم هست

ایکاش روزی برسد که ایجابی رای دهیم و نه سلبی...

باشد که رستگار شویم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۰:۴۰
علی

دو قطبی های من درآوردی

پنجشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۳:۵۷ ب.ظ

دولت یازدهم یا همان دولت منحط یا همان دولت اشراف یا همان دولت حرف یا هر چیز مزخرف دیگه، به شدت در تلاش است که دو قطبی جنگ-صلح را در کشور راه بیاندازد. در واقع از آنجایی که این دولت به شدت عاری از عمل است و کارنامه خاصی برای عرضه ندارد، سعی می کند تا با ایجاد یک دو قطبی کاذب، مردم را همچنان ترغیب کند تا اشتباه 4 سال پیش خود را تکرار کنند. خب البته قدرت افراد را قوی می کند. آدمهایی که بالذات ضعیف هستند و افسار نفسشان را دست نگرفته اند، وقتی با قدرت قوی میشوند و در واقع قدرت بر آنها لگام میزند به هر کاری دست خواهند زد تا ضعف گذشته را دوباره تجربه نکنند. آدمهای ضعیفی که نهایت تواناییشان برجام است که از آن اگر آب مجلس دهم و دولت دوازدهم برای عده ای گرم شود، هیچ نانی حاصل ملت نخواهد شد.

خلاصه آنکه دولت سعی دارد تا مردم را هیپنوتیزم کرده و به آنها بقبولاند که اگر به روحانی رای ندهند حتما وارد جنگ خواهند شد. یادم هست طی مصاحبه هایی که حول برجام با اندیشمندان مختلف داشتم، متخصصین روابط بین الملل بر این عقیده بودند که آمریکا حتی اگر بتواند با ایران وارد یک جنگ فرسایشی شود، باز این هم کار را نخواهد کرد. در واقع بحث حول توانایی یا عدم توانایی آمریکا نبود. بحث سر خواستن یا نخواستن بود. اینکه آمریکا میتواند وارد یک جنگ جدید آن هم با کشوری همانند ایران شود یک مطلب است، اینکه آمریکا بخواهد وارد چنین جنگی شود مطلب دیگری است. اندیشمندان فوق الذکر معتقد بودند آمریکا حتی اگر بتواند وارد چنین جنگی شود (که نمیتواند)، باز هم طبق منطق بین الملل و قواعد بازی در خاورمیانه، میلی به این کار نخواهد داشت. هر عملی که ایران را از لحاظ سیاسی و نظامی بی ثبات کند، در شرایط فعلی حتی خلاف مصالح آمریکا در خاورمیانه خواهد بود. ایران تنها نقطه قابل اتکاء و باثبات منطقه غرب آسیاست. از این نظر، بی ثبات کردن آن خلاف عقل و منطق است. همین نیمچه بازی سیاسی که کشورها (از ایران تا آمریکا) میتوانند در منطقه ما اجرا کنند نتیجه ثبات ایران در منطقه آشوبناک غرب آسیاست. حال اگر آمریکا با دست خود این لنگر را هم برکند، دیگر هیچ امیدی برای امن کردن و صد البته تضمینی برای تامین منافع آمریکا در منطقه وجود نخواهد داشت.

میتوانیم بگوییم روحانی و تیمش بر سر قبری فاتحه میخوانند که هیچ مرده ای در آن نیست. اما خب چه کنیم که زمان پاسخگویی است و دست دولت خالی از هرگونه منفعتی که مردم آن را بچشند.

اما چه کنیم که پژوهشگران، دانشجویان و اساتید علوم انسانی در حضیض حماقت به سر برده و توانایی تفکر، اندیشه و تحلیل را ندارند و به راحتی هر چه تمامتر فریب بازیهای سیاسی را میخورند...

باشد که رستگار شویم...

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۵:۵۷
علی

اقتصاد ما و رئیس جمهور اونا!!!

پنجشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ

تا دیروز رئیس جمهورشون مودب و باهوش بود. گر چه نبود؛ ولی ما فکر می‌کردیم که بود. برای همین هم تا آب خوردن مردم را به نوک قلم رئیس جمهورشون بند کردیم. اگر دست نامبارک رو می‌چرخاند و لطف همایونی‌شان شامل حال ما می‌شد خب آب خوردنی به دست ما می‌رسید. فکر هم می‌کردیم شیطان اکبر، توبه کرده و بسیار دلش به حال ما می‌سوزد و بسیار موقر بوده و کلا آدم خوشحالی است. پس ذکر شبانه‌مان شد «اوباما ما را لحظه‌ای به خود وا مگذار». من حتی گزاره «باید مدیر از خارج وارد کنیم» را هم در همین منظومه فکر و ذکر «اوباما ما را لحظه‌ای به خود وا مگذار» تفسیر می‌کنم. قرار بود ما را بسازند. مثل ساقی‌ها که جنس به معتادین می‌دهند تا خود را بسازند. ما آنچنان به خود متکی بودیم که نه فقط جنس را از ساقی می‌خواستیم بلکه کار تزریق را هم به ساقی واگذار کرده بودیم.

اما خب آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. یا به قول رئیس جمهور قبلی خودمان...(سانسور شد؛ در شان ما نیست استفاده از چنین الفاظی)! خلاصه که مردم و صد البته سیستم حاکمیتی و انتخاباتی اونا تصمیم گرفتند «فلک را سقف بگشایند و طرحی نو در اندازند» و فردی را رئیس جمهور بکنند که نه تنها خوشحال نیست بلکه کاری جز شاخ بازی و شاید شاخ زدن نمی‌شناسد. خب چه کاری بدتر از اینکه با وجود عالمی بزرگوار و رهبری مقتدر، ما بند اقتصادمان را به خل و چلی چون ترامپ گره بزنیم؟

آخه این «سید مقتدر مظلوم» چقدر حرص بخوره از دست روسای جمهور ما؟ آن یکی که عشق مکتب اسلام با قرائت ایرانی است. این یکی هم که... . خب گفته برید روی پای خودتون بایستید. حرف نامعقولی زده؟ میگه یه طوری اقتصاد رو بساز که چه او با ما بود و چه او با ما نبود، ما ضرر نکنیم. یه طوری محکم ببندید کمربندها را که قامت اقتصادتان همچو سرو باشد. با هر بادی چون بید بر خود نلرزد. شما بگو؛ حرف بدی است؟ غیر منطقی است؟ حالا بماند یه عده که انگار آب شنگولی خوردن فکر می‌کنند همه دنیا با همه دنیا مهربون هستند و همه گوگولی مگولی هستند. پس درب‌های اقتصاد را باز کنیم تا کالا بیاید و برود و به ما خوش بگذرد. نه داداش من این حرفا نیست. یه کاری خب نکنید که بگیم «اقتصاد مهم‌تر از آن است که به دست اقتصاددان‌ها سپرده شود». خب نکنید دیگه. عقل دارید آخه. وقتی بیای کل سیستم رو به اسم اقتصاد آزاد و این حرفا باز کنی وضع میشه همین. هنوز ترامپ داره گلو صاف می‌کنه دولت ما ماست‌ها رو کیسه کرده. خب این یعنی ول معطلیم دیگر! اگر اقتصاد مقاومتی را پیاده می‌‌کردیم الان ترامپ داد هم می‌زد دو تا می‌خوابوندیم زیر گوشش بشینه سر جاش. خب الان دستی نمونده که بتونیم باهاش بریم وسط رینگ. چرا؟ چون فکر می‌کردیم همیشه او با ماست. حالا بماند که اوباما هم با ما نبود. ولی خب اندکی ظاهر را بهتر حفظ می‌کرد.

و این است سزای آنان که به جای سجده بر درگاه خدا، به کدخدا پناه می‌‌‌‌برند....

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۶ ، ۱۷:۰۰
علی

دولت حلقه ها

پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۲۶ ب.ظ

وقتی به جامعه نگاه میکنیم، با کمی تعمق و تدقیق متوجه وجود حلقه های مختلفی در جامعه خواهیم شد که سرنوشت جامعه را رقم خواهند زد.
حلقه علم، حلقه اقتصاد، حلقه فرهنگ، حلقه خردوزی، حلقه تحکیم اجتماعی، حلقه اعتماد عمومی و ...حلقه هایی که هر کسی بر اساس تخصص خودش میتونه متوجه اینها بشود. به طور مثال حلقه اقتصاد رو اگر از زاویه اقتصاد آموزش مورد توجه قرار بدهیم، در یک مثال ساده به این مهم برمیخوریم که اگر سطح آموزش در جامعه بالا باشد، میزان بهره وری و تولید ثروت و به طور کل شاخص های اقتصادی در آن جامعه «می تواند» افزایش پیدا کند. بر عکس این قضیه هم «میتواند» وجود داشته باشد؛ یعنی اگر سطح رفاه اقتصادی در یک جامعه بالا باشد، این «احتمال» وجود خواهد داشت که با سرمایه گذاری بر روی آموزش و سیستم آموزشی سطح سواد جامعه بالا برود. پس آموزش و اقتصاد یک حلقه را با هم ایجاد خواهند کرد.

کل جامعه همینگونه است. اقتصاد و فرهنگ، اقتصاد و آموزش، فرهنگ و آموزش، اقتصاد و سیاست، فرهنگ و سیاست، امنیت و اقتصاد، امنیت و سیاست و ..... حلقه های دیگری که وجود دارند. در واقع جامعه چیزی جز این حلقه ها نیست، و از نظر بنده کارویژه دولت نیز چیزی جز هدایت این حلقه ها نیستند.

در این باره بیشتر خواهم نوشت...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۲۶
علی